گاهی گریون... گاهی خندون

زین دو هزاران من ما ای عجبا من چه منم گوش بنه عربده را دست منه بر دهنم

گاهی گریون... گاهی خندون

زین دو هزاران من ما ای عجبا من چه منم گوش بنه عربده را دست منه بر دهنم

تب بهتر است یا مرگ...

اینجا ایران...

اینجا خوابگاه...

من؟ نمی دونم گرسنه یا دانشجو...

ساعت یک ونیم شب...

درب یخچال رو باز کردم که آب بخورم... چند ثانیه بعد با حالت تعجب میگه مگه تو یخچال کالباس داریم؟؟؟ میگم نه... میگه اما بوی کالباس اومد...

با اقتدار تمام شروع کرده پلاستیک های نون رو جابجا کردن...

اولش یه خیار گندیده پیدا کرد... بعد یه دفه شروع کرد به جیغ و داد و خنده...

تخم مرغ... تخم مرغه... وای واقعا تخم مرغه...

یه بسته از تخم مرغ هایی که دو هفته پیش سلف داده بود ته یخچال در انبوه پلاستیک های نون خودش رو قایم کرده بود...

شاد و خوشحال در جعبه رو باز کرده و میگه شیش تا... شیش چهارتا بیست و چهار تا... دو هزار و پونصد تومنه...



در زمان های قدیم که خونه ی بابامون بودیم و البته تخم مرغ هم یک هشتم قیمت الانش بود از تخم مرغ در هیچ شکلی خوشم نمی اومد... حالا که مثلا دانشجوی مملکتیم و مامان جانمون هم ۵۰۰ کیلومتر اونطرف تره تخم مرغ هم شده دونه ای چهارصد تومن... عشق اول و آخرمون در این شب های مهتابی و غیر مهتابی شده تخم مرغ...(البته دیشب سی صد و بیست و پنج تومن بود دونه ای اما گویا مسئول بوفه خوابگاه گفته قراره در روزهای آینده چهار صد تومن بشه...)


تازه خودم دارای سبک مخصوص شدم در تخم مرغ درست کردن... بر و بچ به تخم مرغ نیمرو هام می گند مدل کفتری...


گویا این جانبان را به مرگ گرفته اند که به تب راضی شویم...

عزیزم شما بیا بکش... خبری نیست که... مملکت امن و امانه...

مشکل از دانشجو ست که ذاتا موجودی گرسنه و تخم مرغ پسند است...

شما راحت باش...

نظرات 28 + ارسال نظر
belladona جمعه 15 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 10:51

میگم چرا این روزا همه راجع به تخم مرغ می نویسن؟ در صدر اخبار قرار گرفته این موضوع!
سلفتون تخم مرغ میده بهتون؟بابا سخاوت!

به عنوان صبحانه ی یک هفته یک بسته ی شیش تایی میده... تازه این اتفاق خوشایند دو سه هفته یک بار رخ میده...

اینجا یه سوال پیش میاد که چرا تخم مرغ خوردنیه اما تخم سگ فحشه...

belladona جمعه 15 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 14:29

واینجا یه سوال پیش میاد که چرا بعضیا عوض علوم انسانی خوندن و سیاستمدار شدن٬ رفتن کشاورزی و این چیزا می خونن؟هان؟ هااااااااااااااااان؟

چیکار کنیم دیگه...
همه چیز در حد تعادلش نیازه...

نیلوفر جمعه 15 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 15:48 http://www.me-life.blogsky.com

درود
خوبی؟
اخ الهی بمیرم منم تخم مرغ فقط در شرایط خاص می خورم پتیر رو ترجیح می دم
مملکته داریم الان اینجا باید می گفتی

چاکریم...
همین دیگه... الان ما رسیدیم به همون شرایط خاص...
تازه جدیدا تخم مرغ در لیست بهترین و گرون ترین غذا های خوابگاهی حساب میشه...

مسافر شنبه 16 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 08:08 http://doncorleone.blogsky.com

آخ از این دوران دانشجوئی که به صورتی تو ذهن آدم حک میشه که هیچ وقت فراموشش نخواهی کرد
من که یادمه یه بار چائی دو هفته قبل رو دوباره گرم کردیم و خوردیم چون از تهران تازه رسیده بودیم و موقع رفتن یادمون رفته بود قوری رو خالی کنیم و ساعت ۳ شب کی حالشو داشت چائی درست کنه
همونو داغش کردیم و با نون خشک شده دو هفته قبل و کمی شکر خوردیم و به به و چه چهمون هم در اومد
یاد باد آن روزگاران یاد باد

بابا شما دیگه ترکونده بودید که...

همچین اساسی کاری داره حک میشه تو ذهنم ها...

GoOoOol GandOoOoOm شنبه 16 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 08:30 http://strong-steps.blogsky.com

شیکموییییییی هاااااااااا

خوشحال میشم به وب منم سر بزنی

دانشجو جماعت همیشه گرسنه ست...

میرسیم خدمتتون

ی دختر سیگاری شنبه 16 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 12:04

واسه همین چیزا نمیرم خوابگا

نه تو رو خدا...
تو؟ خوابگاه؟

تلاله یکشنبه 17 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 09:50

سلام
من که همین جوری بدون کارت ورودی میرم سر کلاسای دانشگاه...
خوابگاه دوس ندارم.تخم مرغ هم متنفرم ازش
امتحانات رو میرم اون ور
کی به کیه

سلام و هزاران سلام...
امتحانات رو میری کودوم ور؟
والا... کی به کیه... مشکل اینجاست به شکم نمیشه گفت کی به کیه...

ی دختر سیگاری یکشنبه 17 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 16:14 http://tatal.blogsky.com

شما لینک شدی!!

مرامت...

طراوت یکشنبه 17 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 23:07 http://nabeghehaye89.blogsky.com

سلاااااااااااااااااااام فرحان تخم مرغ کفتری!
خوووووووووبی؟؟؟؟؟؟؟کجااااااایی خالههههههه؟

تخم مرغ؟؟؟سلف؟؟؟ خوج بحالتون!ما طفلکیارو که فقط یک کیلو شکر و یه بسته پنیرو یه بسته خامه و یه شیشه مربا و یه بسته چای نپتون و دو قالب کره میدن
هیییییییییییی! تخم مرغ...کجایی که یادت بخیر

سلام خاله... من خوبم... خودت چطوری؟ و کجایی؟ و نیستی و از اینا...

دیر اومدی و حالا هم که اومدی دست پیش رو گرفتی که پس نیفتی؟؟؟

آخی... بمیرم... چقده سلفتون ظالمه... فکر کنم منظورت اینه که چون تخم مرغ نمیدن و تخم مرغ اصلی ترین غذای دانشجو هست یعنی به شما هیچی نمی دن...

هییییی!!!! اتفاقا تخم مرغ ها هم تو مغازه دارن داد میزنن هی طراوت کجایی که یادت بخیر...

زشته برای تو که خاله مایی آخر همه پیدات بشه ها... حالا من جلو بقیه ازت بازجویی نمیکنم اما خودت خجالت بکش...

bad boy :)))))))) دوشنبه 18 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 10:23 http://google.com

نه...مشکل من و تو توی اون پست اینجاست که تو یعنی فرحان، از کل ماجرا خبر نداری!!
این دوست ما گذشته خوبی نداشته که آخرش هم به اینجا ختم شد!!!واسه همین خیلی ناامید و داغون بود!!!!منم بهش گفتم «درسته که گذشتش خیلی تاریک و داغون بود و به قول خودش شبیخون بلا ولش نمیکنه...ولی آینده روشنی در پیش داره پس ناامید نباشه!!!»

البته من به شما ایرادی نمیگیرم چون هنوز از کل ماجرا با خبر نیستید!!!
من فقط در بی امیدی دوستم به زندگی گفتم که آینده روشنه!!!

تلاله دوشنبه 18 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 10:42

نـــــــــــــــــــه رفته بودیم چهل چشمه طرفای کازرون

به سلامتی...

طراوت دوشنبه 18 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 15:19 http://nabeghehaye89.blogsky.com

آخه ما رفته بودیم مسافرت!
نبودیم خونه.
بعدشم این مدلی خوش آمد میگن؟!
عین عمه بداخلاقا! چرا آخر اومدی؟!چرا دیر اومدی؟!کجا بودی؟ دیگه میخواستی نیای خب! نمیومدی بهتر بود! و...

به سلامتی... خوشم میاد فرت و فرات میری مسافرت ها... باریکلا واقعا...

من از طرف اون فرحان قبلیه عذر خواهی میکنم از شما بانو ی گرام... و مراتب خوش آمد گویی رسمی و کتبی و همچین صمیمانه خودمو اعلام میدارم و بازگشت غرور آفرینتون رو به عالم بشریت تبریک میگم...

کلا غلط کرد اون که مثل عمه بد اخلاقا برخوردکرد...
شما ببخشش...
حالا کجا بودید به سلامتی؟ خوش گذشت؟

طراوت چهارشنبه 20 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 07:35 http://nabeghehaye89.blogsky.com

اختیار دارین؛ این حرفا چیه؛ شما و غلط؟!

تهران بودیم جای شما خالی. عالی بود.

به سلامتی

الی چهارشنبه 20 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 23:14 http://haghayeghh.blogfa.com

ب کمکت نیاز دارم!

نبودم... ببخشید

حاج علی پنج‌شنبه 21 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 08:28 http://s-minimal.blogsky.com

میگم حالا که در عرصه تخم مرغ و نیمرو اینقدر کارنامه درخشانی داری،ایندستور العمل نیمرو هات رو بزار ما ببینیم!

دستورالعملش اختصاصیه و سکرت...

ی دختر سیگاری پنج‌شنبه 21 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 16:15

من برم خوابگا،خوابگا کجا بره!دی

تو بیا خوابگاه ما... من قول میدم خوابگاه هم جایی نره...

دیونه پنج‌شنبه 21 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 22:12 http://mymina.blogsky.com

نازپرورد تنعم نبرد راه به دوست
عاشقی شیوه رندان بلا کش باشد.

ایول...

shadiiiii یکشنبه 24 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 10:55 http://shadiiii.blogsky.com

بمیرم الهی

یه کم صبر کن شاید یه فرجی حاصل شد...

نیلوفر دوشنبه 25 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 21:06 http://www.me-life.blogsky.com

درود
خوبی؟
کجایی شما؟چرا نیستی؟!!

درود
اعصاب مصاب نداشتم...

طراوت سه‌شنبه 26 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 22:29 http://nabeghehaye89.blogsky.com

فرحــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــان!
باز غیبت کبری آغاز شد؟!
کجاهی تو؟! به امر مقدس علم آموزی مشغولی انشاالاه؟ امیدوار باشه خاله؟!

حاج علی پنج‌شنبه 28 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 10:35 http://s-minimal.blogsky.com

کجایی داش فرحان؟؟؟؟؟ای بابا!!!درسا اینقدر سنگینه؟؟یا زیر فشار قیمت تخم مرغ ها دیگه وقت نداری بیای وب...

شنیدم که مسئولین قراره که وام دانشجویی بدند برای خرید تخم مرغ...
کارت تخم مرغ هم قراره که بدند...میری سلف روزی یه تخم مرغ بهت تحویل میدند!!!!

تلاله دوشنبه 9 آبان‌ماه سال 1390 ساعت 08:28

سلام.سر نزدی این روزا.
ای ی ی ی ی.بیا پس.دلم غم دارد این روزا

دیونه دوشنبه 9 آبان‌ماه سال 1390 ساعت 19:12 http://mymina.blogsky.com

کوجاییییییییییی؟؟؟؟؟

طراوت چهارشنبه 11 آبان‌ماه سال 1390 ساعت 23:21 http://nabeghehaye89.blogsky.com

عارف شنبه 14 آبان‌ماه سال 1390 ساعت 09:18 http://chert-pert.blogsky.com

آقا این تخم مرغ کفتری چیه ؟ یه عکس + دستور پختشو واسه ما هم بزار

مزه دانشجویی به همین خوراکا و ریخت و پاش کردنشه وگرنه بخوای مثل یه بچه آفتاب مهتاب ندیده غذا بخوری و تکون نخوری ک هیچ !

میگم نمیشه بیشتر بگیرین بدین ما بفروشیم ، درآمد تخم مرغ عالی شده باس بریم تو کار صادرات !

طراوت یکشنبه 15 آبان‌ماه سال 1390 ساعت 23:27 http://nabeghehaye89.blogsky.com

هـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــی

pashmakoo پنج‌شنبه 26 آبان‌ماه سال 1390 ساعت 12:33 http://pashmakoo.blogsky.com

یاد دوران دانشجویی و غذای اضافه بخــــــــــــــــیر!
خاطرات منو خوندی؟
نمونه ی بارزی از یک دانشجوی فرهیخته ی گرسنه ی دهه ی 60!

خودم پنج‌شنبه 17 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 19:28 http://sparrow.blogsky.com

آخه چرا با احساسات من بازی میشه. من عاشق تخم مرغم و ازونجایی که گرون شده همش بحث تخم مرغه

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد